محمد داود گرگیج زرین پور – تربت جام
در میان شهرها و مناطق مختلف ایران، تربت جام شهری است که پیدایش آن علاوه بر تبعیت از وضعیت اقلیمی و تأثیر پذیری از فراز و نشیبهای تاریخی و رویدادهای گوناگون سیاسی، وجود شخصیت شیخ احمد و اعقاب وی عامل مهمی در گسترش روستایی به نام «معدآباد» به صورت یک منطقه شهری بوده است.
ظاهراً جام در آن روزگار به منطقهی وسیعی به وسعت شهرستان تربت جام فعلی اطلاق میگردید و کرسی آن شهر بوزجان بود. امروزه بقایای این شهر قدیمی در حدود 18 کیلو متری شرق تربت جام به هیئت مجموعهای از تپههای کوچک و بزرگ محصور در زمینهای زراعی دیده میشود که به استناد روایات تاریخی و برسیهای باستان شناسی روزگاری به عنوان شهری پر رونق و آباد بوده است. این شهر اسلامی که در متون کهن به نامهای بوژگان، بوزگان و پوچکان نیز آمده است تا اوایل سده هفتم ه.ق همواره مرکز ولایت جام بوده و بر این اساس اعتبار و اهمیت خاصی داشته است.
به طور کلی این محوطهی وسیع در سه بخش ارگ بوزجان، شهر بوزجان و مقبرهی ابوذر بوزجانی قابل مطالعه است. ارگ از قسمتهایی است که در بخش شمال شرقی این محوطه به صورت تپهای عظیم خودنمایی میکند. به احتمال زیاد شهر بوزجان در اواسط قرن هفتم هجری در جریان یورشهای پیاپی مغولان ویران شده است، و زیرا مورخین قرون بعدی به ندرت از بوزجان یاد نمودهاند. بنا بر روایات جغرافیا نویسان سدههای اسلامی ناحیهی جانم دارای روستاها و توابع بیشماری بود و «معدآباد» یکی از آنها به شمار میآمد. چنان که ذکر شد این روستا همان مکانی است که شیخ احمد در آن خانقاهی برای موعظه و تدریس مریدان و پیروانش بر پا نمود و از آن به بعد «معدآباد» محل تردد ارادتمندان و زائران وی گردید و هر روز بر اهمیت آن افزوده شد.
از سوی دیگر این روستا صحنهی وقوع مجالس و حوادثی است که در داستانهای «خلاصة المقامات» روایت گردیده است. همچنین عزیمت حکمرانان حکومتی ،عرفا، مریدان شیخ و اندیشمندان برای دیدار با شیخ این روستای کوچک را به آوازه و شهرت رساند از جمله میتوان به دیدارهای ناصرالدین (معزالدین) ابوالحارث احمد سلطان سنجر سلجوقی، پسر ملک شاه با شیخ در معدآباد اشاره نمود و حتی پس از وفاتش نیز اعقاب سلطان سنجر بر پیرامون مزارش بناهایی ایجاد نمودند. این امر باعث ایجاد یک مرکزیت مذهبی برای این روستا شد و در اندک زمانی آوازهی شیخ و کراماتش در همهی نقاط پراکنده گردید. در پی آن مشتاقان طریقت حق بودند که برای کسب فیض از محضر وی به این منطقه سرازیر شدند و این مرکزیت مذهبی از اواخر سدهی پنجم ه.ق نقش مهمی در رونق و آبادانی «معدآباد» ایفا نمود.
شهر بوزجان نیز تحت تأثیر وجود شیخ و رفت و آمد سلاطین و توجهات آن ها به معدآباد به تدریج به منطقهی کوچکی تبدیل گردید و محل خاک سپاری شیخ احمد در کتب تاریخی به شکل تربت شیخ جام وارد شد. پس از وفات شیخ خاندان وی علاوه بر دارا بودن منصب شیخ الاسلامی و نفوذ مذهبی، به سبب خویشاوندی با سلاطین قدرتمند« آل کرت» که هرات و توابع آن را در دوران ایلخانان در دست داشتند سبب رونق و آبادی بیشتر شهر تربت جام گردید و همین ارادتها به شخصیت عرفانی شیخ احمد و خاندان وی بود که در جایگاه مزار این عارف بزرگ بناهایی ساخته شد و بدین ترتیب مجموعهی معماری شیخ السلام احمد جام گسترش یافته و در طول تارخ به این حد و غایت به لحاظ زیبایی، شکوه و عظمت رسید.
ورودی مجموعه
اگر چه مجموعهی معماری آرامگاهی مزار شیخ احمد جام و محوطههای وابسته با آن از نظر گستردگی و وسعت مساحتی حدود 64 هزار متر مربع را در بر میگیرد، اما بر اساس طرح شهر سازی سالیانپیش و در هنگام ایجاد معابر، گذرگاها و محله ها، مزار این عارف بزرگ بدون در نظر گرفتن هویت و فرهنگ اصیل و غنی مردم جام به ویژه نیازهای اعتقادی آنان، در حاشیهی شهر قرار گرفته است، به طوری که حتی دست رسی به این مکان از طریق خیابانها و معابر فرعی صورت میگیرد.
در واقع این قسمت از شهر بقایای همان روستای گسترش یافتهی « معدآباد» قدیم است که امروزه به صورت یک محلهی حاشیه ای به همان نام شناخته میشود و مقبراه و مسجد خواجه عزیزالله به گورستانی قدیمی در محوطهی آن قرار دارد. به تعبی دیگر وجود بناهای این مجموعه که میتوانست با برنامه ریزی و طرح تفصیلی شهری به سان نگینی در هستهی مرکزی شهر تربت جام بدرخشد با به گوشه راندن این مجموعه در نظام جدید باعث قطع ارتیاط معنوی این فضای قدسی با نقاط شهری مدرن شده است که این امر از هم گسیختگی شهری را نشان میدهد. به هر حال برای زیارت مرقد شیخ و دیدار از مجموعه باید چند خیابان عریض و فرعی را طی نمود تا به معبر سنگچین آن رسید. در این جایگاه زائران مطاف اهل دل را میبینیم که از گوشه و کنار شهر بومی و غیر بومی، با حالتی آرام و سرشار از تواضع و فروتنی نسبت به ساحت معنوی شیخ احمد جام شکوه و زیبایی معماری و هنر ایران را به نظاره مینشینند و بر این امر واقفند که پیر جام تنها متعلق به یک منطقه نیست بلکه در دل هر عاشق و شیدای عرفانی جای دارد.
ورودی مجموعه به گونهای است که نظر انسان را جلب نموده و به سوی خویش فرامیخواند. معماری آن شامل پیش طاق ورودی، آستانهی درگاه با دری چوبی و طاقها دو اشکوبه به طرفین است. پوشش پیش طاق مزین به نقاشیهایی ظریف و زیبا از گل و بوته احتماله از دوران تیموری و پس از آن است. در دو سوی ورودی خادمان مزار با خوشآمد گویی زائران و دیدار کنندگان از مجموعه را به داخل راهنمایی میکند و در بالای این قسمت لوحی با این مضمون نصب شده است: «فاخلع نعلیک» (برگرفته از آیه 12 سوریه مبارکه طه) یعنی موزه (کفش) از پای خارج ساز.
به دلیل اینکه در صحنهای مجموعه نماز یومیه، جمعه و اعیاد بر پا میشودورود به مجموعه با آداب خاصی انجام میگیرد به طوری که برای احترام و نشان دادن اردت خویش به شیخ احمد با پای برهنه وارد مجموعه میشوند. برای اجازت طلبیدن از شیخ، دو دست خود را بلند نموده و زنجیری را که از میانهی در چوبی به طرفین متصل است به سوی خود کشیده و با ادای احترام خاصی و درود فرستادن به روح این عارف بزرگ وارد محوطهی مزار میشوند. در چوبی قدیمی مجموعه آراسته به کتیبههای کوفی است که به دلیل محو شدن بیشتر قسمتهای آن قابل خواندن نیست اما ظاهر آن نشان از قدمت این اثر دارد.
محوطهی وسیع مزار سنگچین شده و وجود بعضی از سنگها که از کف سر برآورده راه رفتن بر روی آنها را به نوعی ریاضت تبدیل میکند، اما با این وجود مصالح، اجزاء و عناصر معماری آن در تناسب و هماهنگی لازم با بخشهای مختلف مجموعه است. در سال 1351 ش استانداری خراسان این محوطه را که با تدفین اموات و سنگ مزارهای مختلف نامسطح شده بود خاک برداری و تسطیح نمود و پس از آن با ایجاد آبنما و محوطهی چمنکاری این مکان را از وضعیت پیشین خود خارج ساخت، اما متأسفانه این طراحی از نظر اصولی و فنون کارشناسی مرمت متناسب با مجموعهی تاریخی نبود و بیشتر به انهدام بناهای آن کمک میکرد.
آبیاری تدریجی محوطههای چمن و همچنین وجود آبهای راکد در دو طرف آبنمای این قسمت باعث نفوذ آب به پی بناهای مجاور و در نتیجه تخریب آنها بود. لذا اقدام به برچیدن محوطه سازی و طرح و اجرای محوطه با نقشهی جدید شد که متناسب با مجموعه بوده و با بناهای آن نیز هماهنگی داشت. برای محوطه سازی مجموعه به عمق 70 سانتیمتری به مساحت 2237 متر مربع خاکبرداری انجام شدو حدود هزار متر مکعب خاک به بیرون از مجموعه منتقل گردید.
آرامگاه شیخ جام
آنچه از همه بیشتر در محوطه مجموعه جلب نظر مینماید،مرقد منور شیخ الاسلام احمد جامی است که نزدیک به ایوان مرتفع مزار در فضای باز به صورت باشکوهی قرار دارد. محل آرامگاه با مصالح آجر و گچ به شیوهای خاص از سطح محوطه بالا آمده و درخت پسته کهنسالی به صورت خودرو با شاخههای فراوانش در میان قبر روییده است که زائرین تربت شیخ اعتقاد خاصی به آن دارند. درخت رمز زندگی، باروری، فناناپذیر، واقعیت مطلق و سرچشمهی آب حیات است. درخت تمثیلی است از تمرکز ( ناف جهان ) و گاهی پذیرای کاروان نیاکان ما. بنابراین اعتقاد رویش درخت بر این مزار کنایه از جاودانگی یاد و خاطرهی شخصیت مدفون و از کرامات و برکات وی میباشد که دوباره آن روایتها و داستانهای بسیاری نقل میکنند و حتی در بین اشعار و ترانههای محلی و بومی تربت جام این درخت پسته برای خود جایگاهی دارد. دربارهی این نوع درختان پسته اعتقاد براین است که بر سر مقابر و مزارهای آزادگان مسلمان ایرانی و اکابر میروید، همچنین مردم نواحی مشرق خراسان درمورد درختان روییده بر مزارها بر این باورند که آنها از ناف دفن شدهگان روییدهاند.
محجری که از سنگ مرمر اطراف مزار را محصور نموده و 18 پایه از سنگ مرمر سیاه در بین آن زیبایی خاصی به محجر داده است، در اطراف این قسمت در طول قرون و اعصار دست نوشتهها و یادگاریهایی از مسافران و زائران مطاف اهل دل بر جای مانده است. همچنین دو سنگ افراشته نیز بر بالای سنگ و پایین پای مقبراهی شیخ نصب شده است.
لوح سنگی افراشته بر بالای سر
سنگ افراشته بالای سر از دو قسمت شکل گرفته است. لوح اصلی شامل طرحی نیم ترنجی در راس آن است و دیگر کلاهکهای الحاقی بالای آن قسمت نیز آراسته به طرح دالبری است که در زیر آن کلمهی جلاله (الله) تکرار شده است و زیر این کتیبه با گل و برگ و مقرنس تزیین گردیده است لوح اصلی دارای کتیبههایی به صورت معقلی و با خط نستعلیق است که در بالای قسمت ترنجی شکل و در زیر آن قرار دارد و حاشیه ی این دو کتیبه با گل و برگ و آرایههای گیاهی مزین شده است. در کتیبهی معقلی که در داخل یک ترنج قرار گرفته است چهار بار نام «محمدـ ص ـ » به شکل مربع تکرار شده است و در ذیل آن کتیبه اشعاری از « صارمی » به قلم نستعلیق با این ابیات در سال 1300 ه.ق نگاشته شده است.
ساقیا جام میم ده چون شراب سلسبیل
تا بنوشم شادمان بر یاد روح زنده پیل
قوس اعظم، شیخ الاسلام، احمد جامی که هست
رهروان راه یزدان را کراماتش دلیل
مخزن الاسرا بی چون منبع فیض اله
معدن وجد و خوارق صاحب خط جزیل
آن که بوسد بارگاهش را زصدق ادر طواف
روز وشب چون عرش با جمع ملائک جبرئیل
یاور شرع پیمبر چرخ ملت را ذکا
ماه ایوان سعادت ملهم رب جلیل
شاه باز آشیان قدس قطبی کز جلال
سالکان را در فنا فی الله میباشد وسیل
شکر لله ای ولی حق که هستی روز حشر
عاصیان را سوی یزدان از کرم نعم الوکیل
?
نظرات